خیـــلی دور ... خیـــلی نزدیک

بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید...

خیـــلی دور ... خیـــلی نزدیک

بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید...

همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می سازد


همین عقلی که با سنگ حقیقت خانه می سازد  
زمانی از حقیقت های ما افسانه می سازد

 
سر مغرور من! با میل دل باید کنار آمد 
که عاقل آن کسی باشد که با دیوانه می سازد
 
 
مرنج از بیش و کم ، چشم از شراب این و آن بردار 
که این ساقی به قدر "تشنگی" پیمانه می سازد
 
 
مپرس از من چرا در پیله ی مهر تو محبوسم
که عشق از پیله های مرده هم پروانه می سازد
 
 
به من گفت ای بیایان گرد غربت! کیستی ؟ گفتم :
پرستویی که هر جا می نشیند لانه می سازد
 
 
مگو شرط دوام دوستی دوری ست٬ باور کن
همین یک اشتباه از آشنا  بیگانه می سازد

_____
پ.ن

همونظوری که دوست داشتی داره میشه منم سعی میکنم به این وضع عادت کنم...

اگر خود بال خود را می شکستم

ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم


دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم


کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که میبینند خوارم،در امانم


دلبسته افلاکم و پابسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم


آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!


قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!

l5ovk5p68zc0p9f8vgc.jpg

نیمه گمشده

نیمه گمشده من باید یه آدم خیلی ولگردی باشه که تا الان پیداش نشده !!
یه همچین آدمی به درد زندگی نمیخوره ...!! اصلا بره بمیره ...!!!! 


__

امیدوارم اون نیمه زودی پیداش بشه حیف ... مانیست تنها باشه .


__


ولی تو نیمه گمشده من هستی، الهی همیشه زنده باشی

به هم مبتلا



چنان که از قفس هم، دو یاکریم به هم
از آن دو پنجره، ما خیره می شدیم به هم

به هم شبیه، به هم مبتلا، به هم محتاج
چنان دو نیمه ی سیبی که هر دو نیم به هم

من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب
من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم

شبیه یکدگریم و چقدر دلگیر است
شبیه بودن گل های بی شمیم به هم

من و تو رود شدیم و جدا شدیم از هم
من و تو کوه شدیم و نمی رسیم به هم

بیا شویم چو خاکستری رها در باد
من و تو را برساند مگر نسیم به هم

 
فاضل نظری

کرده ما را عاشقی جادو



کو یارم یارم کو
نازنین نگارم کو
برده او قرارم کو 
کو . . .

شمع شب تارم کو
جلوه بهارم کو


بی رخش نزارم کو 
کو . . . ناز او یک سو غمم یک سو
کرده ما را عاشقی جادو


هر که را بینم بپرسم کـــو!؟

ytggu874dt3th9n62g2w.jpg