خیـــلی دور ... خیـــلی نزدیک

بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید...

خیـــلی دور ... خیـــلی نزدیک

بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را آفرید...

تو به من نزدیکی و خودت می دانی

کلبه ای می سازم
پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود
که به زیبایی پرواز کبوتر باشد
چهارچوبش از عشق، سقفش از عطر بهار
رنگ دیوار اتاقش از آب
پنجره ای از نور، پرده اش از گل یاس...

عکس لبخند تو را می کوبم
روی ایوان حیاط
تا که هرصبح اقاقی ها را با تو سرشار کنم
همه دلخوشیم بودن توست
و چراغ شب تنهای من، نور چشمان تو است
کاشکی در سبد احساسم، شاخه ای مریم بود
عطر آن را با عشق
توشه راه گل قاصدکی می کردم
که به تنهایی تو سر بزند

تو به من نزدیکی و خودت می دانی
شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت
گرمی دست تو را می طلبد...

tpvhcv08a23p6n5fegfp.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد